پسرک و پیرمرد
آرام کده جایی که با اون آرامش را احساس میکنی.

دو شنبه 19 خرداد 1393
ن : farzin

پسرک و پیرمرد

پسرک گفت:بعضی وقت ها قاشق از دستم می افتد.

پیرمرد گفت:من هم همینطور.

پسرک به آرامی گفت:بعضی شب ها هم رخت خوابن را خیس میکنم.

پیرمرد خندید و گفت:من هم همینطور.

پسرک گفت:بعضی وقت ها گریه میکنم,پیرمرد سری تکان داد و گفت من هم همینطور.

پسربچه دستش را در دستان گرم پیرمرد گذاشت و گفت: اما از همه بدتر این است که به نظر می رسد بزرگتر ها هیچ نوجهی به من ندارند.

پیرمرد آهی کشید و گفت:درکت میکنم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: آرام کده, داستان, زیبا, داستان زیبا,



تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آرام کده و آدرس aramkade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.